کشاورزی پایدار
کشاورزی به ویژه پس از پایان جنگ جهانی دوم به شدت تغییر کرده است. بهره وری مواد غذایی و فیبر به دلیل فن آوری های جدید، مکانیزاسیون و توسعه ادوات کشاورزی، افزایش استفاده از مواد شیمیایی و حتی سیاست های دولتی که با هدف حداکثر رساندن تولید انجام گرفت، افزایش یافت. این تغییرات به کشاورزان کمتری نیاز داشت ضمن اینکه قبل تر از آن، تقاضای نیروی کار نیز کاهش یافته بود، که در نهایت منجر شد تا اکثر مواد غذایی و فیبر را در ایالات متحده تولید کنند.
اگرچه این تغییرات اثرات مثبت زیادی داشته و خطرات زیادی را در کشاورزی کاهش داده است، اما هزینه های قابل توجهی نیز به همراه داشته است. از جمله مهمترین آنها میتوان به کاهش سطح خاک، آلودگی آبهای زیرزمینی، کاهش مزارع خانوادگی، بیتوجهی مداوم به شرایط زندگی و کار کارگران مزرعه، افزایش هزینههای تولید، و از هم پاشیدگی شرایط اقتصادی و اجتماعی در جوامع روستایی اشاره کرد.
هزینه های بالقوه تکنولوژی های مدرن کشاورزی
جنبشی رو به رشد در طول دو دهه گذشته برای زیر سوال بردن نقش نهادهای کشاورزی در ترویج شیوه هایی که به این مشکلات اجتماعی کمک می کند، ظهور کرده است. در واقع این جنبش هدف را کشاورزی پایدار می داند و هدف صرفا استفاده از انواع و اقسام فناوری ها در کشاورزی برای افزایش تولید در یک زمان محدود نیست کشاورزی پایدار نه تنها به بسیاری از نگرانیهای زیستمحیطی و اجتماعی پاسخ میدهد، بلکه فرصتهای نوآورانه و اقتصادی مناسبی را برای تولیدکنندگان، کارگران، مصرفکنندگان، سیاستگذاران و بسیاری دیگر در کل سیستم غذایی ارائه میدهد.
این مقاله تلاشی برای شناسایی ایدهها، شیوهها و سیاستهایی است که مفهوم کشاورزی پایدار ما را تشکیل میدهند. ما این کار را برای پیشنهاد اقدامات عملی به دیگران انجام می دهیم که ممکن است برای آنها در حرکت به سمت کشاورزی پایدار مناسب باشد و دغدغه ای برای آینده خود و نسل های آینده دارند.
کشاورزی پایدار چیست؟
انواع طرز فکرها، سیاست ها و شیوه ها به اهداف کشاورزی پایدار کمک کرده اند. مردم در ظرفیت های مختلف، از کشاورز گرفته تا مصرف کننده، این دیدگاه را به اشتراک گذاشته اند و به آن کمک کرده اند. علیرغم تنوع افراد و دیدگاهها، موضوعات زیر معمولاً در میان تعاریف کشاورزی پایدار قرار میگیرند: پایداری بر این اصل استوار است که ما باید نیازهای حال را بدون به خطر انداختن منابع نسل های آینده برای برآوردن نیازهای خود برآورده کنیم. بنابراین، نظارت بر منابع طبیعی و انسانی از اهمیت بالایی برخوردار است. سرپرستی منابع انسانی شامل در نظر گرفتن مسئولیت های اجتماعی مانند شرایط کار و زندگی کارگران، نیازهای جوامع روستایی و سلامت و ایمنی مصرف کننده در حال و آینده است. نظارت بر زمین و منابع طبیعی مستلزم حفظ یا تقویت این پایگاه منابع حیاتی برای دراز مدت است.
دیدگاه سیستمی برای درک پایداری ضروری است.
این سیستم در گستردهترین مفهوم خود، از مزرعه فردی گرفته تا اکوسیستم محلی، و جوامع تحت تأثیر این سیستم کشاورزی چه در سطح محلی و چه در سطح جهانی، تصور میشود. تاکید بر سیستم اجازه می دهد تا دید گسترده تر و کامل تری از پیامدهای شیوه های کشاورزی بر جوامع انسانی و محیط زیست داشته باشیم. یک رویکرد سیستمی ابزارهایی را به ما می دهد تا ارتباطات متقابل بین کشاورزی و سایر جنبه های محیط زیست خود را کشف کنیم. رویکرد سیستمی همچنین مستلزم تلاش های بین رشته ای در تحقیق و آموزش است. این امر نه تنها به ورودی محققان از رشته های مختلف، بلکه به کشاورزان، کارگران کشاورزی، مصرف کنندگان، سیاست گذاران و دیگران نیاز دارد.
گذار به کشاورزی پایدار یک فرآیند است.
برای کشاورزان، انتقال به کشاورزی پایدار معمولاً مستلزم یک سری مراحل کوچک و واقع بینانه است. اقتصاد خانواده و اهداف شخصی می توانند در این گذار پیش بروند تأثیر می گذارد. درک این نکته مهم است که هر تصمیم کوچک می تواند تفاوت ایجاد کند و به پیشبرد بیشتر کل سیستم در “تداوم کشاورزی پایدار” کمک کند. کلید حرکت رو به جلو، اراده برای برداشتن گام بعدی است. در پایان، ذکر این نکته ضروری است که رسیدن به هدف کشاورزی پایدار بر عهده همه مشارکت کنندگان در سیستم اعم از کشاورزان، کارگران، سیاست گذاران، محققان، خرده فروشان و مصرف کنندگان است. هر گروه نقش خاص خود را دارد، سهم منحصر به فرد خود را برای تقویت جامعه کشاورزی پایدار.
کشاورزی و منابع طبیعی
اعتقاد بر این است که زوال تمدن های باستانی در بین النهرین، منطقه مدیترانه، جنوب غربی ایالات متحده و آمریکای مرکزی به شدت تحت تأثیر تخریب منابع طبیعی ناشی از شیوه های کشاورزی و جنگلداری غیرپایدار بوده است.
آب
آب اصلیترین منبعی است که به کشاورزی و جامعه کمک کرده است و در صورت سوء مدیریت عامل محدودکنندهای بوده است. در سالهای خشکسالی، منابع محدود آب سطحی باعث برداشت بیش از حد آبهای زیرزمینی و در نتیجه نفوذ آب شور یا کاهش دائمی سفرههای زیرزمینی شده است. خشکسالی های دوره ای، برخی از آنها تا 50 سال طول می کشد.
برای توسعه سیستمهای کشاورزی مقاوم در برابر خشکسالی حتی در سالهای “عادی” باید چندین قدم برداشته شود، از جمله اقدامات سیاستی و مدیریتی:
1) بهبود اقدامات حفاظتی و ذخیره سازی آب،
2) ایجاد انگیزه برای انتخاب گونه های گیاهی مقاوم به خشکی،
3) استفاده از سیستم های آبیاری کم حجم،
4) مدیریت محصولات کشاورزی برای کاهش هدررفت آب.
مهمترین مسائل مربوط به کیفیت آب شامل شور شدن و آلودگی آب های زیرزمینی و سطحی توسط آفت کش ها، نیترات ها و سلنیوم است. هر جا که آب با محتوای نمک نسبتاً کم در خاک های کم عمق در مناطق خشک و/یا جایی که سطح ایستآبی نزدیک به ناحیه ریشه محصولات است، استفاده شود، شوری به یک مشکل تبدیل شده است. زهکشی می تواند آب و املاح را حذف کند، اما دفع نمک ها و سایر آلاینده ها ممکن است بسته به محل ته نشین شدن آنها بر محیط زیست تأثیر منفی بگذارد. راه حل های موقت شامل استفاده از محصولات مقاوم به نمک، آبیاری کم حجم و تکنیک های مدیریتی مختلف برای به حداقل رساندن اثرات نمک ها بر محصولات است. در درازمدت، برخی از زمین های کشاورزی ممکن است نیاز به حذف از تولید یا تبدیل به کاربری های دیگر داشته باشند. سایر کاربردها عبارتند از تبدیل زمینهای کشت ردیفی به تولید علوفههای مقاوم به خشکی، احیای زیستگاه حیات وحش یا استفاده از جنگلهای زراعتی برای به حداقل رساندن اثرات شوری و سطح بالای آب.
روش دیگری که کشاورزی بر منابع آبی تأثیر می گذارد، از طریق تخریب زیستگاه های ساحلی در حوزه های آبخیز است. تبدیل زیستگاه وحشی به زمین کشاورزی باعث کاهش ماهی و حیات وحش بومی می گردد چون به همراه فرسایش و رسوب، اثرات سموم دفع آفات، حذف گیاهان ساحلی و انحراف آب می باشد. تنوع گیاهی در داخل و اطراف مناطق ساحلی و کشاورزی باید حفظ شود تا از تنوع حیات وحش حمایت شود. این تنوع اکوسیستم های طبیعی را تقویت می کند و می تواند به مدیریت آفات کشاورزی کمک کند.
انرژی
کشاورزی مدرن به شدت به منابع انرژی تجدید ناپذیر به ویژه نفت وابسته است. استفاده مستمر از این منابع انرژی نمی تواند به طور نامحدود ادامه یابد، با این حال، رها کردن ناگهانی اتکای ما به آنها از نظر اقتصادی فاجعه بار خواهد بود. با این حال، قطع ناگهانی در تامین انرژی به همان اندازه مخرب خواهد بود. در سیستم های کشاورزی پایدار، اتکا به منابع انرژی تجدید ناپذیر و جایگزینی منابع تجدیدپذیر یا نیروی کار، تا حدی که از نظر اقتصادی امکان پذیر باشد، کاهش می یابد.
هوا
بسیاری از فعالیت های کشاورزی بر کیفیت هوا تأثیر می گذارد. به طور مثال دود ناشی از سوزاندن کشاورزی، گرد و غبار حاصل از خاک ورزی، ترافیک ماشین های داشت و برداشت؛ حذف آفت کش ها با استفاده از سمپاشی و انتشار اکسید نیتروژن ناشی از استفاده از کود نیتروژن. گزینه های بهبود کیفیت هوا عبارتند از:
– ادغام بقایای گیاهی در خاک
– استفاده از سطوح مناسب خاکورزی
– و کاشت بادشکن ها و علف های چند ساله بومی برای کاهش گرد و غبار.
خاک
فرسایش خاک همچنان یک تهدید جدی برای توانایی ما در تولید مواد غذایی کافی است. روش های متعددی برای حفظ خاک در محل ایجاد شده است که عبارتند از:
– کاهش یا حذف خاک ورزی
– مدیریت آبیاری برای کاهش رواناب
– و پوشاندن خاک با گیاهان یا مالچ.
شیوه های تولید گیاهی
شیوه های تولید پایدار شامل رویکردهای مختلفی است. استراتژیهای خاص باید توپوگرافی، ویژگیهای خاک، آب و هوا، آفات، در دسترس بودن محلی نهادهها و اهداف تکتک زیر مجموعه ها و دست اندرکاران را در نظر بگیرند.
علیرغم ماهیت اختصاصی و فردی کشاورزی پایدار، چندین اصل کلی را می توان برای کمک به کشاورزان در انتخاب شیوه های مدیریت مناسب به کار برد:
• انتخاب گونهها و واریتههایی که به خوبی با مکان و شرایط مزرعه مناسب هستند.
• تنوع محصولات (از جمله دام) و شیوه های فرهنگی برای افزایش ثبات بیولوژیکی و اقتصادی مزرعه.
• مدیریت خاک برای افزایش و حفاظت از کیفیت خاک.
• استفاده کارآمد و انسانی از منابع
انتخاب مکان، گونه و تنوع
راهبردهای پیشگیرانه، که در مراحل اولیه اتخاذ شوند، می توانند ورودی ها را کاهش دهند و به ایجاد یک سیستم تولید پایدار کمک کنند. در صورت امکان، محصولات مقاوم به آفات باید انتخاب شوند که نسبت به شرایط خاک یا محل موجود قابلیت تحمل داشته باشند. هنگام انتخاب مکان، عواملی مانند نوع و عمق خاک، تاریخچه محصول قبلی و ویژگی های مکان (به عنوان مثال آب و هوا، توپوگرافی) باید قبل از کاشت در نظر گرفته شود.
تنوع
مزارع متنوع معمولاً از نظر اقتصادی و زیست محیطی مقاوم تر هستند. در حالی که کشاورزی تک کشت دارای مزایایی از نظر کارایی و سهولت مدیریت است. از دست دادن محصول در هر سال می تواند مزرعه را از کار بیاندازد و/یا به طور جدی ثبات جامعه وابسته به آن محصول را مختل کند. کشاورزان با کشت انواع محصولات، ریسک اقتصادی را گسترش می دهند و کمتر در معرض نوسانات شدید قیمت مرتبط با تغییرات عرضه و تقاضا هستند.
با مدیریت صحیح، تنوع کشت می تواند مزرعه را از نظر بیولوژیکی محافظت کند. به عنوان مثال، در سیستم های کشت سالانه، می توان از تناوب زراعی برای مبارزه با علف های هرز، عوامل بیماری زا و آفات حشرات استفاده کرد. همچنین، گیاهان پوششی می توانند با نگهداشتن خاک و مواد مغذی در محل، حفظ رطوبت خاک با مالچ و با افزایش نرخ نفوذ آب و ظرفیت نگهداری آب در خاک، اثرات تثبیت کننده ای بر اکوسیستم کشاورزی داشته باشند. محصولات پوششی در باغات و تاکستان ها می توانند با افزایش جمعیت بندپایان مفید، سیستم را در برابر هجوم آفات محافظت کنند و بنابراین می توانند نیاز به نهاده های شیمیایی را کاهش دهند. استفاده از انواع گیاهان پوششی نیز به منظور محافظت در برابر عدم رشد یک گونه خاص و جذب و نگهداری طیف وسیعی از بندپایان مفید مهم است.
تنوع بهینه ممکن است با ادغام محصولات کشاورزی و دام در یک عملیات کشاورزی به دست آید. این رویه متداول برای قرن ها تا اواسط دهه 1900 بود، یعنی زمانی که فناوری، سیاست های دولتی و اقتصاد مزارع را وادار به تخصصی تر شدن کردند. عملیات ترکیبی زراعی و دامداری چندین مزیت دارد. اولاً، کشت محصولات ردیفی فقط در زمین های هموارتر و مراتع یا علوفه در شیب های تندتر فرسایش خاک را کاهش می دهد. دوم، محصولات مرتعی و علوفه ای در تناوب، کیفیت خاک را افزایش داده و فرسایش را کاهش می دهند. کود دامی نیز به نوبه خود به حاصلخیزی خاک کمک می کند. این موضوع می تواند به کشاورزان در برابر نوسانات تجاری و قیمت کمک کند و در ارتباط با عملیات زراعی، استفاده مؤثرتری از نیروی کار مزرعه داشته باشد.
مدیریت خاک
یک فلسفه رایج در میان دست اندرکاران کشاورزی پایدار این است که خاک “سالم” جزء کلیدی پایداری است. یعنی یک خاک سالم باعث تولید گیاهان زراعی سالمی می شود که دارای بنیه بهتر و بهینه و کمتر در معرض آفات هستند. در حالی که بسیاری از محصولات زراعی دارای آفات کلیدی هستند که حتی به سالم ترین گیاهان نیز حمله می کنند، مدیریت مناسب خاک، آب و مواد مغذی می تواند به جلوگیری از برخی مشکلات آفات ناشی از استرس محصول یا عدم تعادل مواد مغذی کمک کند. علاوه بر این، سیستمهای مدیریت محصول که کیفیت خاک را مختل میکنند، اغلب منجر به مصرف بیشتر آب، مواد مغذی، آفتکشها و/یا انرژی برای خاکورزی در جهت حفظ عملکرد میشوند.
در سیستم های پایدار، خاک به عنوان یک محیط شکننده و زنده در نظر گرفته می شود که برای اطمینان از بهره وری و پایداری بلندمدت آن باید محافظت و پرورش یابد. روش های حفاظت و افزایش بهره وری خاک عبارتند از:
– استفاده از گیاهان پوششی، کمپوست و/یا کودهای دامی
– کاهش خاک ورزی
– اجتناب از تردد در خاک های مرطوب
– حفظ پوشش خاک با گیاهان و/یا مالچ
شرایط در اکثر خاک های کشور به نفع تجمع مواد آلی نیست. افزودن منظم مواد آلی یا استفاده از گیاهان پوششی می تواند پایداری خاکدانه ها، شیب خاک و تنوع حیات میکروبی خاک را افزایش دهد.
استفاده کارآمد از ورودی ها
بسیاری از نهاده ها و شیوه های استفاده شده توسط کشاورزان معمولی در کشاورزی پایدار نیز استفاده می شود. با این حال، کشاورزان پایدار، اتکا به نهادههای طبیعی، تجدیدپذیر و درون مزرعه را به حداکثر میرسانند. اثرات زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی یک استراتژی خاص به همان اندازه مهم است. تبدیل به شیوه های پایدار به معنای جایگزینی ساده ورودی نیست. اغلب، مدیریت و دانش علمی پیشرفته را جایگزین نهاده های معمولی، به ویژه نهاده های شیمیایی می کند که به محیط زیست در مزارع و جوامع روستایی آسیب می رساند، هدف توسعه سیستم های کارآمد و بیولوژیکی است که نیازی به سطوح بالای ورودی مواد ندارند.
تولیدکنندگان، اغلب می پرسند که آیا مواد شیمیایی مصنوعی در یک سیستم کشاورزی پایدار مناسب هستند یا خیر؟ رویکردهای پایدار آنهایی هستند که کمترین سمیت و کم انرژی را دارند و در عین حال بهره وری و سودآوری را حفظ می کنند. استراتژی های پیشگیرانه و سایر جایگزین ها باید قبل از استفاده از ورودی های شیمیایی از هر منبعی به کار گرفته شوند. با این حال، ممکن است شرایطی وجود داشته باشد که استفاده از مواد شیمیایی مصنوعی نسبت به رویکرد کاملاً غیرشیمیایی یا رویکردی با استفاده از مواد شیمیایی سمی «آلی» «پایدارتر» باشد. به عنوان مثال، یک پرورش دهنده انگور از خاک ورزی به چند کاربرد علف کش تماسی با طیف وسیع در ردیف درخت انگور تغییر مکان داد. این روش ممکن است انرژی کمتری مصرف کند و خاک را کمتر از پاس های متعدد با کولتیواتور یا ماشین چمن زنی فشرده کند.